
دومین جلسه از دوره دوم از سری کارگاه های آموزشی مجازی ویژه آقایان مسافر (روزهای دوشنبه) کنگره 60، شعبه آکادمی با استادی آقای علی اشکذری با دستور جلسه "وادی ششم و تاثیر آن روی من" برگزار گردید...
حکم عقل را در قالب فرمانده، کاملا اجرا نمائیم.
سخنان استاد:
قبل از هر چیز هنوز کسی به درستی از مکان عقل و جنس عقل تعریف قطعی و عقلانی ارائه نداده است. ولی آن چه که مسلم است، عقل فناناپذیر است و با مرگ از بین نمی رود و از اجزای نفس می باشد و از جنس فیزیکی نمی باشد، که این دلیل فناناپذیری عقل است. چون هر چیزی که فیزیکی باشد از بین رفتنی و اصطلاحا فناپذیر است. غیر قابل روئیت است ولی با هم جنس خودش قابل حس است. یعنی می توانیم آن را حس کنیم. مثلا وقتی کسی مطلبی را می گوید که کاملا علمی و درست است و ما تا به حال نشنیده ایم، ولی با کمی تامل آن را تایید می کنیم که بر اساس وجود عقل و یا آگاهی عقل است. یا به قول سقراط، یادگیری یادگرفتن نیست، بلکه به یاد آوردن است. که در اصل انسان به وسیله تفکر و تعقل به عقل دسترسی پیدا می کند. و می تواند درست و غلط بودن را به وسیله قضاوت عقل بدست آورد که مسائل جزئی را در خود به طور غریزی داریم و مسائل کلی را به وسیله آموزش به عقل می دهیم و یا در آن ذخیره می کنیم. هر قدر این دانش و اندوخته ها کاملتر و بهتر باشد، دامنه قضاوت عقل وسیع تر و کامل تر خواهد بود. که این، وسعت جایگاه و یا درجه روح را نیز تعیین و مشخص می کند. یا به عبارت دیگر، روح به وسیله عقل ساخته و پرداخته و هدایت می شود. در فرمان نبودن، به منزله نداشتن عقل نیست، بلکه به مفهوم نداشتن توان اجرای فرمان عقل در مقابل نفس است. هر قدر در اجرای فرمان عقل، تمرین و ممارست می کنیم، از فرمان نفس فاصله می گیریم و به فرمان عقل نزدیک می شویم.
که شروع این فرایند از مسائل کوچک آغاز می شود، مثل: مسواک زدن _ طبق برنامه بودن _ بد نبودن.
نتیجه به فرمان عقل بودن، رسیدن به صلح و آرامش و نداشتن رنج است، چون ما سازنده و خالق رنج خود هستیم. به دلیل اینکه دید کافی نسبت به آینده نداریم و وقتی در چاله هستیم، چاله می بینیم نه قبل از آن. اگر جسم خود را به شهری تشبیه کنیم که در آن زندگی می کنیم، این شهر برای این که بتواند به وجود و ماندگاری خود ادامه دهد، باید دارای قوانین باشد که شورای شهر و یا قانون گذاران برای شهر خود تعیین و مشخص می کنند. هر قدر این قوانین بهتر و مفیدتر باشد، این شهر از سلامتی روان بیشتری برخوردار خواهد بود و هر قدر سلامتی روان بیشتر باشد، سلامتی جسمی خود به خود بیشتر خواهد شد و در نتیجه عمر و ماندگاری شهر پایدارتر خواهد بود. اگر در شهر وجودی هرج و مرج و نا آرامی وجود دارد، مقصر شهر نیست، بلکه این هرج و مرج به دلیل نبود قوانین درست و کامل است و این قوانین نیز مقصر نیستند، بلکه مقصر اصلی کسانی هستند که این قوانین را وضع کرده اند.
شورای شهر و یا قانون گذاران در این شهر، عبارتند از: نفس، عقل، ذهن و حس. که حس شامل 5 حس درون و 5 حس بیرون و حس ششم یا حس یازدهم است، که هر یک باید در صحت کامل باشد. در نتیجه قوانینی وضع می کنند که در آن زمان و مکان و شرایط بهترین خواهد بود. این که در آن زمان و مکان بهترین خواهد بود منظور این است که، شاید مسئله ای از عقل سوال شده باشد و در گذشته جوابی داده باشد که اگر همان مسئله در زمان و مکان دیگری از او سوال شود، به شکل دیگری جواب می دهد. یا به گفته دیگر، عقل به زمان و مکان پاسخ می دهد، نه صرفا’’ به سوال.
یا به عبارت دیگر، عاقل به سوال افراد پاسخ نمی دهد، بلکه به خود آنها پاسخ می دهد، (مثال: مقدار مصرف مواد؟)، که این فرایند و انجام در شرایط طبیعی و نرمال است، یعنی زمانی که حس نرمال است، ذهن آشفته نیست و نفس از تربیت نسبی برخوردار است. یعنی نفس نسبتا’’ اهلی شده است ولی انسان همیشه در شرایط یکسان قرار ندارد و ممکن است در وضعیتی باشیم و یا قرار بگیریم که بنا به دلایلی، تحت تاثیر محیط و یا عامل بیرون و یا درون قرار گرفته باشد و ویروس بیماری به آن وارد شده باشد. و یا این که، آگاهی نفس در زمینه ای به حد نرمال و میانه نرسیده باشد. در نتیجه وقتی در بحران قرار می گیریم و یا این که بر سنگ محک ساییده می شویم، عدد عیار چیز دیگری را نشان می دهد.
در شرایط نرمال کار حس دریافت است. کار ذهن به تصویر کشیدن دریافت های حس است. کار نفس خواستن و یا نخواستن و به طور کلی قبول یا رد کردن. و کار عقل است که بر اساس تعقل، فرمان اجرا شدن و یا اجرا نشدن صادر کند و کار جسم اجرای فرامین است.
عقل قاضی و یا فرمانروایی است که فر ایزدی دارد و در قضاوت خود اصلا’’ اشتباه نمی کند. قاضی عقل پرونده ای در پیش رو دارد که مطالب درج شده در آن به وسیله حس، نفس و ذهن جمع آوری و نوشته شده است و عقل بر اساس اطلاعات داده شده، تعقل، پردازش و حساب و کتاب می کند و بهترین حکم را با توجه به زمان و مکان و موقعیت صادر می کند.
مثل سیستم قضایی که در سیستم قضایی تشکیل پرونده از کلانتری شروع می شود و در مسیر کامل شدن پرونده، دایره تحقیق، تجسس، انگشت نگاری و غیره، هر یک بر اساس نظر خود و مشاهدات و تحقیقات خود برگه ای به پرونده اضافه می کند و قاضی در نهایت بر اساس داده ها، قضاوت می کند. در این فرایند اگر پرونده بر اساس واقعیت تکمیل شده باشد، حکم قاضی هم واقعی خواهد بود. ولی اگر یکی از قسمتها به دلیل پارتی بازی و یا رشوه و یا فامیل بودن و غیره، واقعیات را درج نکرده باشد، حکم قاضی هم به همان میزان غیر واقعی و ناعادلانه خواهد بود. یعنی این که بیماری در مراحل اولیه تشکیل پرونده به عقل سرایت می کند و عقل نیز بیمار گونه حکم صادر می کند.
شریف ترین قوه انسان عقل اوست. اما این قوه در ترکیب وجود جسمانی انسان تحت تاثیر قوای پست قرار می گیرد. به همین دلیل تزکیه نفس امری است ضروری. تزکیه نفس کاری دشوار است که همگان در حد کمال از عهده آن بر نمی آیند یا به تعبیر ابن سینا، ماده ای که چنین کمالی را می پذیرد در شمار اندکی از مزاج ها حاصل می شود. به همین دلیل چنین کسی در هر زمانی پدید نمی آید. چنین کسی، کسی نیست جز پیامبران که از نظر قوه عقلی و تزکیه نفس بر دیگران برتری دارد و تنها او شایستگی آن را دارد که قوانین عادلانه وضع کند و به اجرای آن ها بپردازد. به عبارت دیگر پیامبر، حکیمی حاکم و یا حاکمی حکیم است.
با سپاس فراوان از استاد علی اشکذری
تهیه و تنظیم: مسافر سامان زینعلی
خدا قوت آقای سامان
اقا سامان عزیز خداقوت