
این را خیلی ها به من گفتند؛
برای اینکه نمی توانستم از شر اعتیاد خلاص بشم یا ترک کنم، دیگه هیچ جا نه اعتبار
داشتم نه شخصیت، هیچی برام نمانده بود.
خیلی سعی کردم و هر کاری برای ترک کردن لازم بود انجام دادم یه جایی خوندم برای ترک اعتیاد دارو نمی خواد فقط یک جو غیرت می خواد من بهجای یک جو غیرت یکتن غیرت خرجش کردم ولی نشد که نشد هر بار بدتر هم میشد.
همسرم که حسابی خسته شده بود. بعد از یک سری تحقیق در اینترنت و پرس وجو کردن به کنگره آمد ویکی دو ماهی درجلسات همسفران شرکت می کرد وبعد هم شرط ادامه زندگی را آمدن به گنکره گذاشت من هم که می دانستم راه فراری از شیشه ندارم و آخرخط را به راحتی می دیدم و برای اینکه کمی زمان بیشتر داشته باشم به خود گفتم میروم ولی فقط برای اینکه بهونه ها کمتر بشه یک ماهی می آمدم و می رفتم ولی باز کارخودم را می کردم و توی دلم به بقیه می خندیدم.

کسانی که این راه را رفته اند و حالا سلامت هستند؛ من قدم به راهی گذاشته ام که قبلا چندین بار امتحان شده حالا من 7 ماه و 4 روز است که سفر می کنم با روش دی اس تی تازه دارم به زندگی بر می گردم تازه دارم یاد می گیرم که چگونه خود را کنترل کنم و فکر کنم و تعادل را درکارهایم رعایت کنم اینجاست که من خودم رامی شناسم که من هستم واین مواد مخدر است که هیچی نیست.
پاینده
باشید
نوشته: مسافر رضا از لژیون هفدهم آکادمی
وبلاگ
نویس :مسافر منصور لژیون یازدهم آکادمی