
نهمین جلسه از دور سی و یکم از سری کارگاه های آموزشی کنگره 60 ویژه آقایان همسفر، در نمایندگی آکادمی با دستور جلسه "وظایف راهنما و رهجو"با استادی همسفر آقا الیاس و نگهبانی آقا احسان و دبیری آقا قاسم، در روز پنج شنبه مورخ 96/11/26 رأس ساعت 13 آغاز به کار نمود.

خلاصه سخنان استاد:
امروز دستور جلسه، وظایف راهنما و رهجو است.
هر موقع دستور جلساتی در کنگره مطرح میشود، من به خودم مراجعه میکنم و میگویم، اولین چیزی که من باید یاد بگیرم، مفهوم کلماتی است که در آن دستور جلسه مطرحشده است.
در دستور جلسه از وظایف راهنما و رهجو صحبت شده است و من باید بدانم، وظیفه چیست؟ وظیفه یعنی، یک تعدادی مسئولیت وجود دارد که بر عهده من است، چه در جایگاه راهنما و چه در جایگاه یک رهجو که من موظف هستم، این وظایف را اجرا کنم.
من باید مفهوم واژه، راهنما و رهجو را بلد باشم، این نکته بسیار مهمی است.
دیروز که آقای مهندس در مورد دستور جلسه، فرمودند، اولین وظیفهای که یک راهنما دارد این است که باید خواسته قلبی داشته باشد که رهجوی او به رهایی برسد و باید عاشق رهایی رهجوی خود باشد، این نکته بسیار مهمی است، زمانی که این عشق در وجود من راهنما باشد، موتوری میشود که من حرکت بکنم.
میخواهم برگردم به مفهوم دو کلمه راهنما و رهجو. این دو کلمه یکچیز مشترکی دارند به نام "راه "، راهنما دارد "راه " را برای رهجو نمایان میکند و رهجو هم باید آن "راه " را برود.
پس شاید چیزی که من نمیدانستم این بود که نمیدانستم "راه " یا مسیر من کجا است. این خیلی مهم است که من بتوانم به آن دانایی و تشخیص برسم که بدانم، مسیر درست من کجاست. این موضوع از یک طریق خاصی برای رهجو اتفاق میافتد. راهنما "راه " را به رهجو نشان میدهد و رهجو کاری که میکند باید اطاعت کند.
جایی که من از راهنما اطاعت کردم و انجام دادم، آن نقطه دقیقاً، نقطهای شد که مرا در مسیر درست قرار داد و عامل حرکت من شد. من وقتی نگاه میکنم به کسانی که زود و بهموقع میآیند و خدمت میگیرند و کسانی که دیر در جلسه حاضر میشوند، تفاوت زیادی مشاهده میشود. رهجویی که بهموقع در جلسه حاضر میشود، دیگر نیازی به راهنمایی ندارد و خودش عامل حرکت خودش هست و خودش شروع میکند به حرکت کردن، کسی که در مسیر است، خیلی چیزها را خودش میبیند و لمس میکند، همان وادی هشتم که میگوید، "با حرکت راه نمایان میشود ".
یکجا من راهنمای شما هستم و در جای دیگر، همین وادی میشود، راهنمای شما، میشود حرکت شما. تا زمانی که من الیاس حرکت نکنم، هیچ راهی برای من نمایان نمیشود و این موضوع، خیلی مهم است، حرکت، حرکت، حرکت.
این وظایف را من باید اجرا کنم، هرجایی من بخواهم از زیر وظایف و مسئولیت خودم شانه خالی کنم، نتیجهای نمیگیرم. رهجو باید سر ساعت در جلسه حاضر شود، نظم مهمترین وظیفه یک رهجو است.
وظیفه دیگر، اعلام سفر و مشارکت کردن است، اینها جزء پروسه درمان است، خیلیها میگویند، چرا من همسفر باید این کار را بکنم و مسافر من است که باید این کار را انجام بدهد و این کار چه تأثیری میتواند داشته باشد؟ من میگویم، بستر را همسفر ایجاد میکند، مثل بذری است که شما میکارید و اگر بستر مناسب نباشد، بذر رشد نمیکند. همسفران، این وظیفه مهم رادارند و باید، نظم را رعایت کنند و شروع به اعلام سفرکردن نموده و مشارکت نمایند و بسیاری از موارد دیگر.
اصلیترین کار یک رهجو، این است که باید، گوشبهفرمان راهنما باشد، من اگر بتوانم یک فرمانبردار خوبی باشم حتماً فرمانده خوبی خواهم شد، من اعتقاددارم، قوانین و دستوراتی که در کنگره وجود دارد منطبق است با قوانین و دستورات الهی، هیچکدام تضادی با قوانین الهی ندارند و جایی که من بتوانم این قوانین را اجرا نمایم، صد در صد نتیجه خواهم گرفت.
مرزبان کشیک: همسفر مهیار
تهیه و تنظیم: همسفر محمدحسین
خدا قوت به شما
ممنونم